«کینیاز دالگورکی» شخصی است که در سال 1834 با عنوان مترجمی سفارت وارد تهران شد اما هرگز نمی توان اعمال او را در دایره این عنوان محدود کرد. او نقش جاسوسی برجسته را دارا بود که با تظاهر به اسلام آوردن و نفوذ در حوزه، از یک سو اخبار و اطلاعات ایران را در اختیار روسها قرار داد و از سوی دیگر باعث پیدایی فرقهای جدید شد. بی شک همان نقشی را که مستر همفر انگلیسی در پدید آوردن وهابیت داشت، او هم در به وجود آوردن بابیت و بهائیت دارا بود. اگر بخواهیم اهمیت وجود کینیاز دالگورکی را در ایران متوجه شویم، به گفته خودش رجوع میکنیم. او درباب ماموریتش به ایران می گوید:«بدین واسطه مرا مامور تهران نمودند با دستورات محرمانه که سفیر هم از آن دستورات مستحضر نبود.»
او به روایت خودش، وقتی که جهت جاسوسی به ایران وارد شد، آنقدر به زبان فارسی تسلط داشت که کاملا می توانست به زبان فارسی بنویسد و بخواند. او پس از آموختن عربی موفق به مطالعه فقه و اصول گردید و در خدمت استادش اظهار به اسلام آوردن کرد و با بهانه اینکه «در سن بیست و هشت سالگی ختنه کردن برای من مضر و به علاوه سفیر خواهد فهمید، آن وقت نه فقط مرا بیرون می کند بلکه مرا هم به کشتن می دهد» به ظاهر تقیه را در پیش گرفت. پس از جلب اعتماد معلمش توانست دختر برادر او را که زیور نام داشت به همسری برگزیند. خواندن خاطرۀ بخش مهم ماموریت او از زبان خودش می تواند به شناخت بیشتر ریشه های آن چیزی که بعدها به عنوان یک دین معرفی شد، بیشتر کمک کند. او شکار سید علی محمد شیرازی را اینگونه تعریف می کند:
برچسبها:
ادامه مطلب